·       معنای هنر

در تاریخ فرهنگ و هنر انسانی، معنای هنر با نوعی الهام و اشراق همراه بوده است که گاهی عقل و ادراک انسانی از درک سرّ آن عاجز است. این موضوع نمایان‌گر این نکته است که هنر بیشتر با جان پاک هنرمند و یا سبک بیان او پیوند دارد، نه با صورت‌های ذهنی و خیالی وی.

·       هنر در فرهنگ ایران

از دیدگاه حافظ و مولانا، عرفان نوعی علم ذوقی و هنری است و هنر نیز نوعی الهام و اشراق است و هنرمند هم از ذوق اشراقی بی‌بهره نیست. اکثر اندیشمندانی که درباره تعریف هنر به تأمل پرداخته و یا اظهار نظر نموده‌اند، از حل رموز آن فرو مانده‌اند. در واقع، غالب سخنان زیبا و دلنشین درباره هنر که گوش آدمی را نوازش می‌دهد، به غیر از ابهام و ادراک‌ناپذیری آن، از حیث اندیشه در فضای محدودی سیر می‌کنند؛ چرا که این تعاریف، هر کدام از زاویه‌ای خاص، هنر را توصیف کرده و نوعی بینش خاص را تداعی می‌کنند.

·       تعریف اقبال لاهوری

از مهم‌ترین تعاریف در مورد هنر در میان متفکران شرقی، سخن علامه اقبال لاهوری است که به قول شکیب ارسلان وی از بزرگ‌ترین متفکرانی است که فرهنگ اسلامی در طی چند قرن به خود دیده است. اقبال در تعریف هنر می گوید:

مقصود از هنر، اکتساب حرارت و نشاط ابدی است. ملت‌ها نمی‌توانند بدون معجزه قیام کنند. هنری که خاصیت عصای موسی(ع) و یا دم عیسی(ع) در آن نباشد چه فایده‌ای بر آن خواهد بود؟!

این سخن وی از آنجا نشأت می‌گیرد که او فلسفه حیات را در شور و نشاط و سیر حرکت به جانب لقای الهی می‌داند.

اقبال همچنین می‌گوید: «مقصود از علم و فلسفه، کشف حقیقت است و هدف از هنر، تجلی حقیقت است.»

به هر حال، توصیف اقبال از هنر، تداعی‌کننده هنر دینی و سنتی است و با پژوهش‌های جدید در مورد هنر دینی سازگاری دارد.

اکنون به ارزیابی پاره‌ای از تعاریف درباره هنر می‌پردازیم، هر چند در نگاه ابتدایی، این جمله‌ها، جذاب و دلنشین به نظر می‌رسند اما با نظر دقیق‌تر، ملاحظه می‌شود که در میان این تعاریف، هیچگونه انسجام و هماهنگی وجود ندارد.

·         تعریف هنر از زبان اندیشمندان

الف. هنر، انعکاس تخیل و تصور هنرمند است.

ب. هنر، آفرینش زیبایی است به نیروی دانایی.

پ. هنر، گزارش و ترجمه‌ای است از روح هنرمند.

ث. هنر دعوتی است به سوی سعادت. (شیلر)

ج. عنوان هنر را بایستی به چیزهایی اعطا نمود که با آزادی به وجود آمده‌اند. (امانوئل کانت)

چ. هنر، گل زندگی است و هنرمند دوستدار واقعی بشر.


ح. هنر، فعالیتی است طبیعی در قلمرو حیوانیت و از امیال جنسی سرچشمه گرفته است. (اسپنسر انگلیسی)

خ. هنر، لذت و شوری است که عینیت یافته است.

د. هنر، تشبیهی از جهان است که ما از آن لذت می‌بریم.

ذ. هنر، بیان آرمانی است که هنرمند توانسته در قلمرو آن، به اشیاء صورت تجسمی بخشد.

ر. هنر، کوششی است برای ایجاد زیبایی و عالم ایده‌آل.

ز. هنر، شکل دادن به تجارب انسان است که ما بدان می‌نگریم و از آن لذت می‌بریم.

ژ. هنر، نوعی شهود خداست در ظهور جمال. (کروچه)

 

·       فریدریش هگل (1831-1770)

یکی از جالب ترین نظریه ها در مورد تعاریف هنر متعلق به نویسنده کتاب فلسفه هنر فیلسوف بزرگ فریدریش هگل می باشد.

هگل در این باره می‌گوید: تعریف هنر اگر غیرممکن نباشد بسیار دشوار است.

اساس هنر بر پایهء چهار نکته است(کتاب فلسفه هنر):

1-   خشونت 2- هجو 3- عشق 4- سکس