{به نام خالق قلم}


·        شعر معماری زبان است و موسیقایی شدن تصویر عواطف انسانی در زبان. جز این هرچه هست سرگرمی کودکان کوی است و پیش از خداوند خود مرده است. در همهء زبان های جهان، شاعران بزرگ، معماران برجسته زبان اند از همر تا الیوت و ییتز و ریکله و مایاکوفسکی، از امروالقیس تا نزار قبانی، از رودکی تا ایرج تا فروغ فرخزاد. هنر، فرم است و فرم است و فرم و دیگر هیچ! فرم، در زبان، جز رهگذر ساحت موسیقایی کلام امکان تحقق ندارد و موسیقی امری است ریاضی و از شعب علم ریاضی. ((فرم))هایی که بیرون از وجه موسیقایی زبان ادعا شود ((قالیچهء)) آن ((شیاد)) است که فقط حلال زاده آن را می دید.

مهدی اخوان ثالث یکی از معماران بزرگ زبان فارسی در عصر ماست. درک ذاتی و غریزی او از هندسه زبان فارسی و سایه روشن های کلمات – یعنی همان چیزی که {جرجانی} آن را ((علم معانی نحو)) می خواند – به حدی بود که با هیچ مجموعه ای از اصطلاحات سنتی و مدرن قابل توصیف و انتقال به دیگران نیست. در میان ((ماندنی))های معماری او در زبان فارسی، گاه، به نمونه هایی می رسیم که جز حیرت پناهگاهی نمی یابیم.

 

·        این همه شعر حیرت آور!

در شعر نو و قوالب نیمایی، هیچ شاعری به اندازهء اخوان شعر درخشان ندارد حتی می توانم بگویم هر کس را بعد از او قرار دهیم نصف شعرهای اخوان را ندارد، ربع آنها را هم ندارد. بگذریم از اینکه بین شاهکارهای اخوان و شاهکارهای دیگران فاصله در حدی است که ((گم شود خرد در انتهای او)). ((کتیبه)) را در نظر بگیرید یا ((آنگاه پس از تندر)) را یا ((زمستان)) را یا ((نماز)) را یا ((سبز)) را و بعد از هر شاعر دیگری هر شعری را که می خواهید در کنار آنها بگذارید، آنگاه فاصله هنری و استحکام فرم و شکوه شعر را مقایسه کنید. 

 

·        آقای اخوان بنظر من یکی از آن نوادری است که در تاریخ فرهنگ هر ملتی به ندرت در هر قرنی یکی دوتا پیدا می شوند که مظهر تجدد واقعی و حفظ سنت و جوانب درخشان سنت آن ملت هستند. از لحاظ تاثیری که اخوان بر فرهنگ شعری بعد از خودش داشته است، به نظر من بعد از نیما هیچ یک از شاعران معاصر تاثیر خلاق به اندازهء تاثیر او نداشته اند. دیگرانی ممکن است باشند ولی به تعبیر خود او غالبا تالی فاسد دارند و تاثیرات منفی.

او بزرگ ترین کیمیاگر زبان فارسی بود. کسی که با کلمات فارسی طلا درست می کرد. سکه می زد، سکه هایی که بدون تردید تا زبان فارسی هست این سکه ها رواج دارند.هیچ گاه از یاد و حافظهء دوستداران شعر فارسی، غالب این شاهکارها، نخواهد رفت.

اگر امروز آماری از حافظهء شعری دوستداران شعر معاصر فارسی در سراسر جهان گرفته شود، بیشترین ذخیره های شعری که در حافظه های دوستداران شعر هست، ذخیره های شعر اخوان ثالث است. و این بزرگترین دلیل و سند امتیاز او بر همهء اقران اوست. او همان موقعیتی را در بافت شعر معاصر دارد به نظر من که حافظ در ادبیات کلاسیک ما دارد. همان حضوری را که حافظ در حافظه و ذهن دوستداران ادبیات کلاسیک ما داشته، شعر اخوان همان گونه حضور را – با در نظر گرفتن شرایط تاریخی و فرهنگی عصر او – در فکر و ضمیر اکثریت دوستداران شعر جدید فارسی دارد و این توفیقی اندکی نیست.

 

 

·        اخوان ادامهء شعر سنتیِ فارسی بود. اخوان تنها شاعر بزرگ عصر ما بود که مجموعهء زیبایی های سنت را از رودکی تا بهار در خود گلچین کرده بود؛ حتی بخش عظیمی از مواد کار خود را از شعرای سبک هندی گرفته بود، بی آن که متاثر از سبک شعری آنان باشد.

اخوان در فلکلور، زبان کوچه، در ادوار گوناگون حیات طبیعی زبان فارسی، تامل داشت.

اخوان بسیار پذیرای نقدها و نظرهایی که روی اشعارش می شد بود، حتی بعضی اوقات پیشنهادهایی را که از طرف دوستانش برای تغییر یک بند یا یک بیت به او می شد بر روی کار اعمال می کرد و تغییر را حاصل می نمود، که البته این کار مورد پسند من نبود زیرا کمتر بیاد دارم این گونه تغییرات به نفع شعر او تمام شده باشد.

 

 

·        اخوان ذاتا داستان پرداز بی همانندی بود. گاهی چه بسیار، بعضی وقایع یا شوخی ها را من در چند کلمه برای او نقل می کردم و او همان ها را با تحریرهای گوناگون و بال و پر دادن های ساحرانه ای چنان گسترش می داد که ساعت ها وقت حاضران را به شنیدن یکی از همان وقایع می گرفت.شیوهء آریاییِ کهنِ قصه در قصه و معماری اسلیمی پرانتز در پرانتز، از خصلت های گفتاری و گاه نوشتاری او بود و ندیدم که یک حکایت را دوبار به یک صورت روایت کند. در هر مرتبه سر و صورت دیگری به حکایت می داد. رتوریک قصه پردازی او بینهایت بود. بی گمان اگر دنبال قصه نویسی رفته بود، چیزی می شد از جنس داستایفسکی، چون مشابهاتِ روحیِ عجیبی، به نظرم، با او داشت.

 

 

·        خود آموخته ای بسیاردان:

این بخش از زندگی اخوان برای جوان ها و آیندگان بسیار مهم و آموزنده است.

اخوان جز در دورهء دبیرستان، آن هم از یکی دو استاد (پرویز کاویان جهرمی{معلم ادبیات} و مرحوم استاد محمدتقی شریعتی{معلم عربی} پدر مرحوم دکتر علی شریعتی) که از این دو استاد برجسته نیز آموخته های نچندان زیادی در دوره دبیرستان از دریای بزرگ ادبیات و عربی کسب نمود. باز هم تاکید می کنم اخوان یک ادیب برجستهء به تمام معنی عصر ما بود که تقریبا تمام دانش ادبی خود را از کتاب و از راه مطالعهء شخصی بدست آورده بود و به برکتِ قریحهء ذاتی و پشتِکار عجیب و دیوانه وارش تمام متونِ ادبیات فارسی را از عصر رودکی تا معاصر، چه نظم چه نثر – به دقتی از نوع دقت های بدیع الزمان فروزانفر و علامه قزوینی خوانده بود. تصور کنم اگر روزی یادداشت های او را از کنار صفحات کتابهای کتابخانهء شخصی او استخراج کنند، کمتر از یاداشت های قزوینی نخواهد بود. به علت هوش و قریحهء ذاتی، می توانم بگویم این یاداشت ها دست کم در مواردی و برای بعضی از خوانندگان تازگی اش بیشتر از یاداشت های علامه قزوینی است. اخوان وقتی به جان کتاب می افتاد غوغا می کرد. احدی از علما و محققان معاصر را – بجز علامه قزوینی – ندیدم که به اندازهء او در کار مطالعهء خویش پر حوصله و دقیق و نکته سنج باشد. در حاشیهء کتابها انواعِ مطالبی را که سودمند یا تازه یا خنده دار می دید مورد نظر و برسی قرار می داد و برای خود استخراج می کرد تا در تحقیقات و مطالعاتِ ادبیش موردِ استفاده قرار دهد.

 

 

·        اخوان محقق برجسته ای بود. کمتر کسی در این تردید می تواند داشته باشد. بسیاری از نوشته های او با بهترین رساله های دکتری دانشگاهی قابل مقایسه است و در نوآوری و خلاقیتِ ذهن بر اکثریتِ قریب به اتفاقهِ آن رساله ها رجحان دارد. تحقیقات ادبی اخوان در صدر تحقیقات ادبی روزگار او قرار دارد و به خاطر جرقه های هوش و نکته سنجی های بیش از حدش، هیچ گاه کهنه نخواهد شد. من او را از این لحاظ در طراز محققان برجستهء عصر خودمان قرار می دهم.

این فارسی فاخر بی همانند شعر اخوان، علاوه بر قریحهء ذاتی، از درون چنین پژوهش های بیکرانی سر برآورده بود. تا جوان های امروز بدانند که به صرف داشتن ذوق نمی توان اخوان شد و هندسه زبان پارسی را بدین نَمَطِ عالی آموخت. او یک مورخ برجستهء مسائل ادبی، یک ناقِد ممتاز و یک ادیب صاحب اجتهاد در قلمرو زبان فارسی بود.

 *والسلام*

 

·        منابع:

·        حالات و مقامات م.امید (مهدی اخوان ثالث)، تالیف دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی، انتشارات سخن.

·        مصاحبه و گفت و گوی چاپ شده دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی با رادیو لندن در تاریخ 7/6/1369 به مناسبت درگذشت زنده یاد مهدی اخوان ثالث(م.امید).

 

*گرداورنده و ویراستار: محمد پارسا

 

                                   پیروز و خرسند باشید

                                         به امید دیدار

                                             یا حق